ریاضی هوای برفی تهران را سردتر میکند

درس ریاضی همیشه سرفصلهای جذابی دارد؛ یعنی عنوان درسهایش خیلی قابلیت این را دارند که بتوانی آنها را لابهلای نوشتههایت بگنجانی که کلمات ساده و جملات معمولی را چند درجه پیچیدهتر کنند. برای نوشتن، همین که بدانی کاربردشان چیست یا گذری اسمشان به گوشت خورده باشد و شنیده باشی که مربوط به کدام مسائل پیچیدهاند، […]
وقتی که جدی گرفته نشوی

وقتی در حال نوشتن بودم، مدام چیزهایی یادم میآمد که به نظرم میرسید باید در مقدمه توضیح بدهم؛ این که خودم حواسم هست که چقدر متن خام است و نیاز به حذف و اضافههای زیادی دارد، این که جای خیلی چیزها توش خالی است و بخش زیادیش کاملاً تعمدی بوده است. به قول یکی از […]
ترسوی جذاب :)

قبلنا وقتی میدیدم بعضیها از این حرف میزنند که نمیتونن به آدمها اعتماد کنند، نمیتونن با کسی صمیمی بشن و اینا، حقیقتش اینه که فکر میکردم چقدر میتونن بعدِ آسیبدیدن خودنگهدار باشند؛ همیشه با خودم فکر میکردم من اصلاً اینجوری نیستم، میگفتم «من اصلاً انقدر #قوی نیستم» من هرچقدرم اعتماد کنم و ضربه بخورم، بازم […]
لعنت به تو پسرخاله که کل اقتصاد جهان رو بهم ریختی!

بعد اینکه دیشب با همون موضوعات مذکور در استوریم، لحظات ملکوتی قبل خواب رو سپری کردم، صبح که پا شدم به زووور خودم رو کشوندم سر کارم؛ بعد شروع کردم به جست و جوی یک سری مفاهیم اقتصادی و صنعتی و اینا. بعد یهویی یادِ اقتصادِ رفتاری افتادم. دارم فکر میکنم زندگیِ آدمیزاد چقدر عجیب […]
خود پنهان من

+ این نوشته ممکنه پر از اشکال باشه اما اگر قرار باشه طبق حرفهای خودم عمل کنم، ترجیح میدم بنویسم تا این که این سکوت رو تا انتها ادامه بدم. یکی از چیزهایی که بیشتر از قبل تو زندگیم روش تاکید دارم اینه که خودی که الان هستم رو قایم نکنم. یهویی الان به ذهنم […]
تجربه حضور سه سالهام در شرکت «ومعادن»

تا قبل از این چندین بار راجع به زندگی کارمندی و کارآفرینی نوشتم و همچنین درباره این که چرا باید قبل از شروع ارزشآفرینی از طریق کارآفرینی، حتماً مدتی رو به کارمندی بگذرونم. دیروز صبح که داشتم با مدیرم راجع به ادامه همکاریم با شرکت سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات صحبت میکردم، به قولِ […]